ارسال شده توسط کامبیز در 93/5/6:: 6:11 عصر
د?شب پدرم با روابط عموم? صدا و س?ما تماس گرفت . و با
لحن? تند و اما پر از بغض انها را به باد انتقاد گرفت ..
هر جمله که پدرم م?گفت در نظرم خشت? م? امد که از
د?وار? به زم?ن م?ر?خت ..
پدرم : چرا رعا?ت نم?کن?د؟چرا ف?لم ها? صحنه دار پخش م?کن?د؟
آقا جان من تو ا?ن خونه دوتا بچه کوچ?ک دارم ..
صدا? ضع?ف? از پشت تلفن : آقا آرام باش?د . کدام ف?لم صحنه
دار؟ما کدام ف?لم بدون سانسور را پخش کرده ا?م؟ !!!!
پدرم : چه م?دانم؟مث? همان تبل?غات سس ما?ونز .که ?ک خانواده
چهار نفره م?ز به آن خوش رنگ? چ?ده اند . و هرکدام ?ک جور
غذا م?خورند .
?ا تبل?غ آن ?خچال " سا?د با? سا?د " که پر است از م?وه ها و
خوراک? ها?ه رنگارنگ .?خچال? که پدر خانواده نم?داند
خر?دها?ش را کجا جا دهداز فرط پر بودن ..
آقا ما ا?نجا بچه خردسال دار?م . تورا به خدا رعا?ت کن?د ..
و بدون ا?نکه آن مرد جواب? بدهد . صدا? پدرم آرام و عاجزانه
م?شود ...
آقا .... بچه ها? من کم سن و سالند . ز?اد متوجه
نم?شوند . م?شود بجا? س?نه ها? آن زن خارج? . م?وه ها و
غذاها?شان را سانسور کن?د؟؟؟
?ا حداقل . از آن سا?ه ها? س?اه که بجا? لباس رو? بازوها?
آن زنها م?کش?د . رو? ا?ن غذاها هم بکش?د؟
م?شود بجا? سانسور کردن صحنه ? عشق باز? هنرپ?شه ها?ه
ف?لم . صحنه غذا خوردنشان را سانسور کن?د؟؟؟
بچه ها?م چند روز?ست ?ک شکم س?ر غذا نخورده اند . راستش
را بخواه? . آنها اص? نم?دانند ?ک شکم س?ر ?عن?
چقدر .... ممنون ....
پدرم تلفن را قطع م?کند . و صدا? با? کش?دن پ? در پ? دماغ
مادرم از آشپزخانه به گوش م?رسد .
کم? که م?گذرد . خواهرم سکوت خانه را م?شکند ...
وااااا? داداش? نگاه کن چه ک?کا? خوشمزه ا? نشون م?ده ...
و بعد هم شکسته شدن بغض مادرم ..
و اندک? بعد هم پدرم ....
و من پر از سوال؟؟ !!!
که چرا آن مرد ه?چ جواب? برا? سوالها? پدر نداشت ..
و چرا مادرم گر?ه م?کند؟؟؟ !!
و چرا پدرم؟؟ !!!
بگذر?م ..
فردا درس علوم دار?م ..
" و?تام?نها? موجود در انواع م?وه ها
کلمات کلیدی :